یهود مردم خیانت پیشهای هستند؛سخنرانی استاد مطهری درباره فلسطین [صوت]
Description
نطق تاریخی استاد مطهری در دفاع از مظلومیت مردم فلسطین + صوت
واللَّهِ و باللَّهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللَّهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است.
برای دانلود صوت سخنرانی مهم استاد مطهری در ادامه همراه رسانه بنیانا باشید
<figure class="wp-block-image size-large">

سخنرانی زیر در روز عاشورای سال 1348 شمسی در حسینیه ارشاد توسط استاد مطهری بیان شده است.
<figure class="wp-block-audio"></figure>
| دانلود فایل | لینک مدیا فایر | لینک تلگرام | لینک ایتا | لینک گپ | لینک روبیکا
اگر پیغمبر اسلام زنده می بود، امروز چه می کرد؟ درباره چه مسألهای می اندیشید؟ واللَّهِ و باللَّهِ قسم میخورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد. این یک مسأله دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است.من اگر نگویم واللَّهِ مرتکب گناه شدهام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است.
گذشته از جنبه اسلامی، فلسطین چه تاریخچهای دارد؟ قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانهاش بیرون کردهاند. تاریخچه فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کردهاند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کی بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟
آیا بیشتر سرزمین فلسطین از آنِ ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین دراختیار مسیحیها بود نه در اختیار یهود یها.
و اتفاقاً مسیحیها که با مسلمین صلح کردند، یکی از مواردی که در صلحنامه گنجاندند این بود که شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند: ما با شما زندگی میکنیم ولی با یهود زندگی نمیکنیم. چطور شد که یکدفعه نام وطن یهود به خود گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه قرن ما را تاریک میکند (این قرنی که به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشتهاند) همین قضیه است.
یهود یهای دنیا بعد از اینکه از ملتهای غیرمسلمان زجر و شکنجه و آزار میبینند (در روسیه، آلمان و بسیاری از نقاط دنیا)، بزرگانشان مینشینند میگویند تا وقتی که ما در اطراف دنیا متفرّق هستیم، در هر جا اقلیتی هستیم، سرنوشت ما همین است. ما باید مرکزی را انتخاب کنیم و همهمان آنجا جمع شویم، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند. اول هم جایی را که فکر نمیکنند، فلسطین است؛ جاهای دیگر را فکر میکنند.
بعد، جنگ بین الملل اول پیش میآید. (البته من خلاصهاش را عرض میکنم.
میتوانید کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده است بخوانید.) متفقین با عثمانیها میجنگند. (من نمیخواهم از عثمانیها دفاع کنم ولی هرچه بود، حکومت واحدی بود؛ اگر ظالم هم بود، بالأخره واحد بود.) اعراب ساده لوح که از حکومت عثمانی به ستوه آمده بودند تحریک متفقین را پذیرفتند. از داخل، علیه حکومت عثمانی جنگیدند به وعده اینکه به خود آنها در مقابل عثمانیها استقلال بدهند.
انگلیسها به اینها قول قطعی دادند که ما به شما استقلال میدهیم به شرط اینکه به نفع ما با عثمانیها بجنگید. این بیچارهها جنگیدند. در خلالی که این بدبختهای نادان ناآگاه داشتند با دولتِ تاحدودی اسلامی خودشان میجنگیدند، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم- که تازه تشکیل شده بود- محکم کرد که فلسطین را به شما میدهیم در قلب کشورهای اسلامی.
جامعه ملل به وجود میآید (عدالت را ببینید!) و تصویب میکند که در دنیا ملتهایی هستند (مخصوصاً ملتهایی که از عثمانی جدا شدهاند) که چون رشد ندارند، ما باید برایشان سرپرست معین کنیم تا اینها را اداره کنند. درواقع میخواستند ارثیه عثمانیها را تقسیم کنند. قسمتی از آنها را دادند به فرانسه، قسمتی را دادند به انگلستان و … از جمله جاهایی که انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیم و سرپرست شما هستم؛ رسماً شد کفیل. بعد به صهیونیستها وعده داد (وعده معروف بالفور) که من اینجا را به شما میسپارم.
«صهیونیستها» یعنی یهود یانی که دهها قرن بود که در گوشههای دیگر دنیا زندگی میکردند و از نژادهای دیگر بودند. من خودم فکر میکردم که یهودیان موجود، همه از نسل اسرائیلند. حالا میبینم تاریخ تشکیک میکند، میگوید این حرف دروغ است.
بسیاری از یهودیها اصلًا از نسل اسرائیل نیستند؛ جامع مشترکشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است. یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی میکردند، فقط به دلیل اینکه فرنگیها به اینها زجر دادهاند و اینها دنبال نقطهای میگردند که آنجا جمع شوند، و به دلیل اینکه مردم خیانت پیشهای هستند، و به دلیل اینکه کتاب مقدسشان به آنها اجازه داده که اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیلهای برای پیشبرد هدفتان امتناع نکنید،
بعد که انگلستان وسیله مهاجرتشان را فراهم کرد، به این سرزمین مهاجرت کردند و زمینها را خریدند درحالی که یهود بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست که الآن هم آن بیچارهها در بدبختی فوق العادهای زندگی میکنند؛ یعنی یهودیان اروپایی و آمریکایی که آمدند، از جمله بدبختیهایی که به وجود آوردهاند این است که سربارِ یهودیان اصیلی هستند که حق دارند در آنجا زندگی کنند.
یک عده روشنفکر در میان اعراب بود؛ قیام کردند، انقلاب کردند. اینها را کشتند، اعدام کردند، بهدار کشیدند. مرتب یهودیها را فرستادند. همینکه عده زیاد شد، اسلحه زیادی هم در میانشان پخش کردند. بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی؛ کشتند و زدند و بعد هم آواره کردند. پشت سر یکدیگر، از کشورهای اروپایی مهاجرت میشد.
آمدند و آمدند. این یهودیانی که شما امروز اسمشان را میشنوید: موشه دایان، زلی اشکول، گلدا مایر، زهرمار! آخر ببینید اینها از کجای دنیا آمدهاند؟! مدعی هستند که این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان، آواره از خانه و زندگیشان هستند. هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آنجا تشکیل شود؟ خیلی اشتباه کردهاید، خیلی همه اشتباه میکنیم.
او میداند که یک دولت کوچک، بالأخره نمیتواند آنجا زندگی کند؛ یک اسرائیل بزرگ که دامنهاش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود. به قول عبدالرحمن فرامرزی این اسرائیلی که من میشناسم، فردا ادعای شیراز را هم میکند، میگوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند مُلک سلیمان! هرچه بگویی آقا! آن تشبیه است، میگوید سند از این بهتر میخواهید؟! مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمینهای مقدس شما را ندارند؟.
واللَّهِ و باللَّهِ ما در برابر این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللَّهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟
آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست کثیف ذلّتآور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز «1» تو باید فلسطین باشد.
شمرِ امروز موشه دایان «2» است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسأله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند؟.
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی که فعلًا شناسنامه اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیدهام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت.
و من آن یهود یها را به عنوان اینکه یهودی هستند ملامت نمیکنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم. او به همکیشش کمک کرده است؛ با کمال افتخار پول میفرستد، رسیدش هم از موشه دایان میآید و آن را در بازار هم نشان میدهد، میگوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند (من بریدهاش را از «اطلاعات» دارم) که الآن فقط یهودیان مقیم امریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک میکنند؟! آنوقت تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟
به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب بخوانیم. اصلًا من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن ابیطالب نقل میکنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابیطالب شنید دشمن به کشور اسلامی حمله کرده